نقش نظامیان در دموکراتیک شدن کرۀ جنوبی چه بود؟
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۹۰۰۵۶
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - کره جنوبی از 1948 تا 1960 تحت حاکمیت اقتدارگرایانۀ سینگمان ری به سر میبرد. حکومت "ری" در 1960 پس از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، توسط دانشجویان معترض سرنگون شد.
پس از آن "چانگ میون" در رأس حکومتی دموکراتیک در کره قرار گرفت اما دولت وی، دولت مستعجل بود چراکه در سال 1961 سرلشکر "پارک چونگ هی"، چانگ میون را با کودتا برکنار کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در واقع چانگ میون نخستوزیر کرۀ جنوبی بود که باید حکومت میکرد و رئیسجمهور "یون بوسان" بود. ولی پس از کودتای پارک چونگ هی، پارک همهکارۀ کره شد و از 1962 به عنوان رئیسجمهور بر کره حکومت کرد.
چانگ میون
به هر حال از 1961 تا 1987، کرۀ جنوبی تحت حکمرانی دو سرلشکر ارتش، پارک چونگ هی و "چون دو هوان" قرار داشت. این دو نظامی کرهای با نظامیان بسیاری از کشورهای توسعهنیافته فرق داشتند. یعنی اگرچه به دموکراسی و آزادیهای سیاسی و مدنی اعتقادی نداشتند، ولی به ضرورت پیشرفت و رشد اقتصادی باور داشتند.
ژنرال پارک در دوران حکومت خود تحولاتی بنیادین در اقتصاد کرۀ جنوبی بوجود آورد. وی درآمد سرانۀ کره را از 82 دلار در 1961 به 1546 دلار در 1979 و صادرات را از 41 میلیون دلار در 1961 به 15 میلیارد دلار در 1979 ارتقا داد.
با این حال فقدان آزادیهای سیاسی در کنار آثار تورمی ناشی از رشد اقتصادی سریع و "گام بزرگ" رژیم پارک برای ایجاد کشوری صنعتی، کرۀ جنوبی را مبتلا به بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ساخت.
بروز اختلاف میان نخبگان حاکم در باب چگونگی کنترل این بحرانها، در نهایت به قتل پارک توسط رئیس سازمان مرکزی اطلاعات کره انجامید. پس از آن "چون دو هوان" به قدرت رسید.
"چون" همچون "پارک" سیاست رشد اقتصادی را از طریق اصلاحات نومحافظهکارانه دنبال کرد؛ با این تفاوت که وی حمایت از تجار بزرگ و روستاییان را قطع کرد و تلاش نمود تا طبقۀ متوسط را به متحد استراتژیک حکومت کره بدل کند.
پارک چونگ هی
در آوریل 1987 "چون" که دورۀ زمامداریاش به پایان رسیده بود، سوگند اولیۀ خود را در خصوص برگزاری انتخابات مستقیم ریاست جمهوری پس گرفت. این خلف وعده، آتش در خرمن اعتراضات دانشجویی انداخت.
در چنین شرایطی، حکمرانی برای "چون" بیش از پیش سخت شده بود. وی به رغم فشار نظامیان تندرو، به توصیۀ میانهروهای حزب حاکم عمل کرد و راه مذاکره و سازش با نیروهای اجتماعی مخالف رژیم را در پیش گرفت. در واقع ژنرال "چون" با پدیدهای مواجه شد که برخی از دیگر دیکتاتورهای مدرنیست نیز با آن مواجه شدهاند و جامعهشناسان سیاسی آن را "خیانت طبقۀ متوسط" نامیدهاند.
محمدرضاشاه نیز از آغاز دهۀ 1340، سیاستهای اقتصادی و اجتماعیاش در خدمت رشد و تقویت طبقۀ متوسط جدید بود ولی نهایتا با نقشآفرینی چشمگیر این طبقه در انقلاب سال 57، غافلگیر و سرنگون شد. دلیل این به اصطلاح "خیانت" روشن است: طبقۀ متوسط پس از بهروزی اقتصادی و اجتماعی، خواهان مشارکت سیاسی میشود، ولی دیکتاتور نوگرا نمیتواند این خواستۀ طبقۀ متوسط را برآورده سازد چراکه به لحاظ سیاسی عقبمانده است و نوگراییاش جنبۀ سیاسی ندارد و جنبههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی دارد.
چون دو هووان
روتائهوو، جانشین "چون" در حزب حاکم، به قدرت رسید و ظرف پنج سال (1992-1987) اصلاحاتی دموکراتیک در کرۀ جنوبی اعمال شد که مهمترین آنها، تصویب متمم دموکراتیک قانون اساسی بود؛ متممی که راه را برای انتخاب مستقیم رئیسجمهور هموار کرد. با انتخاب کیم یونگ سام به مقام ریاست جمهوری در 1992، گذار به دموکراسی در کرۀ جنوبی فرجام و سرانجامی مطلوب یافت.
نظامیان کرۀ جنوبی، اقتدارگرایانی توسعهگرا و کارآمد بودند که زمینۀ اقتصادی و اجتماعی مساعد را برای دموکراتیک شدن کشورشان ایجاد کردند و در نهایت با ترجیح سازش به سرکوب، از قدرت سیاسی دل کندند و به پادگانها بازگشتند و مردم جامعۀ خود را از مواهب دموکراسی بهرهمند ساختند.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: کره جنوبی نظامیان دموکراسی اقتصادی و اجتماعی طبقۀ متوسط کرۀ جنوبی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۹۰۰۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چالش های اتحادیه اروپا در خاورمیانه چیست؟/ نگاه بروکسل به پرونده هسته ای ایران با اسرائیل متفاوت است/ اتحادیه اروپا می تواند با ایران در مقابله با تهدیدهای مشترک همکاری کند
به گزارش جماران، Geopoliticalmonitor یک نشریه اطلاعاتی بینالمللی مستقر در تورنتو، کانادا است که چشماندازی تحلیلی در مورد موقعیتها و رویدادهایی که تأثیر اساسی بر امور سیاسی، نظامی و اقتصادی دارند ارائه میکند. این نشریه در تازه ترین نوشتار به بررسی جایگاه اتحادیه اروپا در منطقه خاورمیانه ( غرب آسیا) پرداخته و می نویسد: خاورمیانه به دلیل نزدیکی جغرافیایی و پیوندهای تاریخی، اقتصادی و سیاسی، منطقه ای با اهمیت استراتژیک برای اتحادیه اروپا است. با این حال، این منطقه همچنین منبع بی ثباتی و درگیری است که تهدیدی جدی برای امنیت و منافع کشورهای عضو اتحادیه اروپا محسوب می شود.
تشدید جنگ اخیر بین اسرائیل و حماس، خشونتهای مداوم در کرانه باختری اشغالی و درگیریهای اسرائیل و حزبالله در مرز لبنان بر پیچیدگی و فوریت اوضاع در این منطقه افزوده است. اتحادیه اروپا چگونه می تواند با اتخاذ یک استراتژی جدید جهانی و تغییر رویکرد سیاسی و امنیتی خود نقشی فعال و موثر در خاورمیانه ایفا کند؟ ابزارها، چالش ها و فرصت هایی که اتحادیه اروپا در منطقه دارد چیست؟
سیاست اتحادیه اروپا در خاورمیانهاتحادیه اروپا در دو دهه گذشته دو استراتژی اصلی را در قبال منطقه خاورمیانه دنبال کرده است: سیاست همسایگی اروپا (ENP) و مشارکت اروپا - مدیترانه (EMP).
هدف این راهبردها جلوگیری از گسترش بحران های امنیتی در کشورهای همسایه به اتحادیه اروپا با ترویج هنجارهای اروپایی مانند لیبرال دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون بوده است. با این حال، ثابت شده است که این راهبردها برای مقابله با تحولات سریع و پویا در منطقه ناکارآمد و ناکافی هستند.
این راهبردها نتوانستهاند به ریشههای مشکلات و درگیریهای منطقه مانند فقدان اصلاحات سیاسی و اقتصادی، به حاشیه رانده شدن و سرکوب مردم، مداخله بازیگران خارجی و مسائل حلنشده منطقه رسیدگی مانند درگیری اسرائیل و فلسطین رسیدگی کنند.
رویدادهای اخیر منطقه ای مانند بهار عربی و ظهور ساختارهای جدید قدرت و بازیگران فراملی، محدودیت ها و ناکارآمدی های این راهبردها را نشان داده است. آنها همچنین بر لزوم بازنگری و بازتعریف نقش اتحادیه اروپا در نظام بینالملل بهویژه در منطقه خاورمیانه تأکید کردهاند.
اتحادیه اروپا در سند استراتژی جهانی خود در سال 2016 به این نیاز اعتراف کرده و نوشت: امنیت داخلی و خارجی به هم مرتبط هستند و چالشها و تهدیدات کنونی مانند تروریسم و خشونت در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا فرصت مشترکی برای کشورهای اتحادیه اروپا برای ساختن اروپای قوی تر بر اساس منافع و اصول است. اتحادیه اروپا همچنین اعلام کرد که قصد دارد سیاست امنیتی و دفاعی خود را از طریق توسعه قابلیتهای نظامی بیشتر و افزایش همکاریهای خود با ناتو و سایر شرکا افزایش دهد. در نهایت، بروکسل تعهد خود را برای حمایت از انتقال سیاسی و اقتصادی در منطقه از طریق ارائه کمکهای مالی و فنی بیشتر، تقویت گفتگو و همکاری، و ارتقای یکپارچگی و ثبات منطقهای ابراز کرد.
چالش های اتحادیه اروپا در خاورمیانهبا این حال، اتحادیه اروپا برای ایفای نقش فعال و موثر در خاورمیانه با سه مانع مواجه است:
اولاً، فقدان یک رویکرد منسجم و جامع نسبت به منطقه در سطح اتحادیه وجود دارد. این امر ناشی از منافع و دیدگاه های متفاوت کشورهای بزرگ اروپایی است که دستیابی به یک سیاست مشترک را در برخورد با مسائل و بازیگران پیچیده و متنوع در منطقه دشوار می کند. این مشکل منجر به سیاست های مستقل کشورهای بزرگ و قدرتمند اروپایی مانند فرانسه و آلمان شده است که برای کسب نفوذ و موقعیت ژئواستراتژیک، تعاملات دوجانبه با بازیگران منطقه ای را دنبال می کنند. عامل دیگری که نقش اتحادیه اروپا را محدود می کند، بحران اقتصادی است که ظرفیت مالی اتحادیه را برای مدیریت و پاسخگویی به نیازهای این منطقه بحران زده کاهش داده است. ضعف ساختاری اتحادیه اروپا، فقدان مکانیسم قضایی برای اجرای تصمیمات و قطعنامههای آن و اهرمهای ناکافی سیاست خارجی آن از دیگر عواملی هستند که ظرفیت تصمیمگیری اتحادیه را تضعیف میکنند.ثانیاً خاورمیانه دارای ساختارها، مشکلات، بحران ها و بازیگران سیاسی متنوع و پیچیده ای است. حکومتهای منطقه عمدتاً مبتنی بر اراده و رای مردم نیستند، بلکه بیشتر مبتنی بر اشکال مختلف استبداد، فرقهگرایی، ملیگرایی و قبیلهگرایی هستند. این منطقه همچنین با انواع مختلفی از بحران ها مانند جنگ های داخلی، درگیری های قومی، بلایای انسانی، تروریسم و افراط گرایی مواجه است. بازیگران در منطقه نه تنها دولتها، بلکه بازیگران غیردولتی مانند شبهنظامیان، گروههای شورشی، جنبشهای مذهبی و قدرتهای منطقهای هستند. این عوامل، اتخاذ یک سیاست ثابت و مشخص برای منطقه را برای اتحادیه دشوار می کند، زیرا باید به طور جداگانه و مستقل به هر موردی رسیدگی کند.
در نهایت، مسائل فرا آتلانتیک نیز مانع از نقش فعال و مؤثر اتحادیه اروپا در خاورمیانه شده است، زیرا ایالات متحده و اسرائیل اغلب با نقش مستقل اتحادیه اروپا مخالفت کردهاند، در عوض ترجیح میدهند که اتحادیه اروپا نقش مکمل را در چارچوب سیاستهای آنها ایفا کند. ایالات متحده و اسرائیل منافع و دیدگاه های متفاوتی از اتحادیه اروپا در مورد مسائل مختلف منطقه مانند برنامه هسته ای ایران، درگیری اسرائیل و فلسطین، بحران سوریه و نقش قدرت های منطقه ای دارند.
فرصت های اتحادیه اروپا در خاورمیانهبا وجود این چالش ها، اتحادیه اروپا نیز با استفاده از قدرت نرم و ابزارهای دیپلماتیک خود و همچنین کمک های اقتصادی و بشردوستانه خود فرصت هایی برای ایفای نقش مثبت و سازنده در خاورمیانه دارد.
اتحادیه اروپا می تواند از شهرت و اعتبار خود به عنوان یک واسطه بی طرف و صادق و همچنین تجربه و تخصص خود در حل مناقشه و ایجاد صلح، برای میانجیگری و تسهیل گفتگو و همکاری میان طرف های درگیر در منطقه استفاده کند. اتحادیه اروپا میتواند از اصلاحات و انتقالات سیاسی و اقتصادی در منطقه با ایجاد مشوقها و مشروطسازیها و همچنین انعطافپذیری و تمایز بیشتر برای کشورهایی که مایل و قادر به اجرای هنجارها و ارزشهای اروپایی هستند، حمایت کند. اتحادیه اروپا میتواند با حمایت از سازمانها و ابتکارات منطقهای موجود، مانند اتحادیه عرب و طرح صلح عربی، و با ایجاد بسترها و مکانیسمهای جدید برای گفتوگو و همکاری، مانند اتحادیه مدیترانه و دیالوگ 5+5 مسیر این گفت و گوها را هموار سازد. اتحادیه اروپا میتواند با سایر بازیگران بینالمللی و منطقهای مانند ایالات متحده، روسیه، چین، ترکیه و ایران برای مقابله با چالشها و تهدیدهای مشترک در منطقه، مانند اشاعه سلاحهای کشتار جمعی، تروریسم جهانی، تغییرات آب و هوایی و مهاجرت همکاری و هماهنگی کند. در نهایت، اتحادیه اروپا می تواند از روابط تجاری و انرژی خود با منطقه و همچنین کمک های توسعه ای و بشردوستانه خود برای تقویت توسعه اقتصادی و اجتماعی، کاهش فقر و نابرابری و بهبود شرایط زندگی و حقوق بشر مردم منطقه استفاده کند.